اسطرلاب
اسطرلاب دستگاه کوچکی است که برای تعیین بعضی مشخصات زمان ومکان آسمان به کار میرود. به فارسی "جام جم" یا " جام جهان نما "نامیده می شود ولی به تدریج کلمه یونانی اسطرلاب برای آن متداول شده است.
ریشه لغوی و ایرانی اسطرلاب
اسطرلاب : (معرب از: یونانی ِ اَسْترُن ، ستاره + لامبانِئین ، گرفتن ) اُسترلاب . اُصطرلاب . سُتُرلاب . سُطُرلاب . صُلاّب . وسیله ای است که برای مشاهده ٔ وضع ستارگان و تعیین ارتفاع آنها در افق بکار میرفت . بیشتر از برنج سازند و بدان ارتفاع آفتاب و ستارگان گیرند. گویند پسر ادریس پیغمبر آن را وضع کرده است و بعضی گویند ارسطاطالیس و معنی ترکیبی آن به یونانی ترازوی آفتاب است ، چه اسطر بمعنی ترازو و لاب آفتاب را گویند.
مؤید وجه تسمیه ، امیرخسرو فرماید:
بیونانی اسطر ترازو بود/که در سکه ٔ عدل ساز او بود/وگر معنیم بازپرسی ز لاب /بود هم بگفتار روم آفتاب /پس آنکو مراد از سطرلاب جست /ترازوی خورشید باشد درست .
و بعضی گفته اند لاب نام حکیمی است که آن را ساخته و بعضی گفته اند لاب نام پسر ادریس و واضع آنست و آن را اصطرلاب و صلاب نیز گویند. اسطرلاب ، بسین مهمله است در اصل لغت ، و بعضی آن را بصاد بدل کنند. و از اینجا بعضی گمان برده اند که اصل آن در لغت یونان استرلابون است و معنی آن آئینه ٔ کواکب باشد. و بعضی گویند که اسطر تصنیف است . و لاب نام پسر هرمس حکیم است که اسطرلاب اختراع اوست . و بعضی گویند که چون لاب دوائر فلکی را در سطح مستوی مرتسم ساخت هرمس از آن سؤال کرد که : مَن سَطَرَ هذا؟ او در جواب گفت : سطره لاب . و بدین سبب آن را اسطرلاب گفتند. در ادب چهارم اسطرلاب را قرآن کریم دانسته اند که چهارم کتاب آسمانی است یعنی زبور، توریة، انجیل ، قرآن ؛
«حسن اسوار» از دانشمندان زرتشتی سده چهارم هجری در کتاب «المبتدا بعلم النجوم» مینویسد: «کتابی از علمای اسکندریه به دستم رسید که در آن اعلام داشته بود بنیاد دانش نجوم را در جهان منجم ایرانی «استره-دوقوس فوقانی» در ۳۲۰۰ سال پیش از جنگ تروا بنیان نهاده است» چون جنگهای ده ساله تروا ۱۵۰۰ سال پیش از میلاد صورت گرفت، نزدیک به ۶۷۰۰ سال از عمر این دانش میگذرد. با این سند خلاف گفته غربیان که استرلاب و نام آن یونانی معرفی مینمایند، ثابت میگردد.
اسطرلاب در ادب و فرهنگ ایرانی
اسطرلاب را ایرانیان مسلمان جام جم یا جام جهاننما و یا آینه جم میخواندند. «جم» با پسوند «شید» ، «جمشید» نامیده میشود که از بزرگترین منجمان و ریاضیدانان و فیزیکدانان ایرانی است که در تاریخ اساطیری ایران تا مقام خداوندی ارتقا یافت.
حافظ در غزلی از آینه جام نام میبرد که منظورش همان استرلاب است که جهان را مانند جام آینهواری به آدمی نشان میدهد. قدیمیترین کتاب جامع به زبان پارسی دری درباره استرلاب و ستاره شناسی ، کتاب «روضه المنجمین» نام دارد که آنرا «شهمردان» فرزند ابیالخیر رازی در سده پنجم هجری تألیف کرده است.
بخط احسن تقویم و آخرین تحویل /به آفتاب هویت ، بچارم اسطرلاب /// نه سطرلاب و خوبی و زشتی /بنماید ترا چو اسطرلاب . مسعودسعد
گر منجم برای او نگرد/فکند ارتفاع اسطرلاب . سوزنی
صبح چون عنکبوت اسطرلاب /بر عمود زمین تنیده لعاب ///نظرش بر فلک تنیده لعاب /از دم عنکبوت اسطرلاب . نظامی
علت عاشق ز علت ها جداست /عشق اسطرلاب اسرار خداست /آن منجم چون نباشد چشم تیز/شرط باشد مرد اسطرلاب ریز. مولوی
تاریخچه
این دستگاه که گاه آن را کهنترین ابزار علمی جهان میخوانند، احتمالاً در سدة ۳ قم در یونان ساخته شده است. در حقیقت، در دوران شکوفایی دانش ستارهشناسی یونانیان، دو دستگاه اندازهگیری متفاوت، یکی به نام اسطرلاب حلقوی، و دیگری به نام اسطرلاب مسطح مورد استفاده بوده است. آنچه بطلمیوس در مجسطی با عنوان اسطرلاب از آن سخن میگوید، همان نوع حلقوی اسطرلاب است که بعدها در جهان اسلام ذاتالحلق نامیده شد و برخی نیز آن را اسطرلاب ذات الحلق نامیدند .گفته میشود ابرخس (د پس از ۱۲۷ق م) دگرگونیهایی در این ابزار به وجود آورده بوده، و احتمالاً بطلمیوس (سدة ۲م) نیز به ابتکار خویش اجزائی بدان افزوده بوده، و آن را برای اندازهگیری تفاوت طول نجومی ماه و خورشید و نیز تعیین موضع هر ستاره نسبت به دائرة البروج، یعنی طول و عرض نجومی آن، مورد استفاده قرار میداده است .
سونِسیوسِ سورنی (د ح ۴۱۵م) نیز از جهاننمایی سخن میگوید که گویا خود وی پایههای نظری آن را تکمیل کرده است. وی میافزاید که آن پایههای نظری را از یک رسالة ابرخس که بطلمیوس نسبت به آن بیتوجهی نشان داده، برگرفته است .
دربارة سرچشمة بابلی اسطرلاب نیز سخنانی گفته شده، و در این زمینه شواهدی از قبیل الواح سفالین مشابه اسطرلاب مسطح - که در ویرانههای بابل به دست آمده، و شامل خطوط و دوایر و نقش چند ستاره است - و نیز قراینی مانند آگاهیهای پراکنده پیرامون گسترة پژوهشهای نجومی دانشمندان بابلی ارائه شده است. این نیز روشن است که یونانیان در زمینة ستارهشناسی، از بابلیان درسهای بسیار آموختهاند؛ اما به اعتقاد پژوهشگران تاریخ نجوم، این شواهد و قراین برای اثبات اختراع اسطرلاب در بابل و آشور، و انتقال بعدی آن به یونان کفایت نمیکند.
همچنین سخنانی که دربارة دستگاهی به نام عنکبوت، ساختة اویدوکسوس (سدة ۴قم) یا آپولونیوس (سدة ۳قم) به عنوان یکی از مراحل ابتداییتر اسطرلاب گفته شده، از واقعیت بسیار دور است و آن دستگاه در حقیقتنوعیساعتآفتابی است؛
آنچه در منابع اسلامی دربارة ساختن اسطرلاب و کاربرد آن در دوران باستان آمده، با افسانه آمیخته است. در شماری از این مآخذ، اختراع این ابزار را گاه به فرزند هرمس حکیم و گاه به فرزند ادریس پیغمبر - که گویا لاب نام داشته است - نسبت میدهند و با بیان یک وجه اشتقاق عامیانه، واژة اسطرلاب را برگرفته از نام او میشمارند. گفتنی است که خوارزمی اینگونه توجیهات را سخیف شمرده است .
دربارة معنی واژة اسطرلاب، گذشته از روایات افسانهوار، در منابع اسلامی به چند روایت که به مفهوم اصل یونانی واژه بسیار نزدیک است، برمیخوریم: حمزة اصفهانی ترکیب ستارهیاب را نقل کرده، و اسطرلاب را معرب آن شمرده است. در موارد دیگری با تصریح به اصل یونانی این واژه، آن را به غلط ترازوی ستارگان، یا ترازوی آفتاب، آینة ستارگان و همانند آنها ترجمه کردهاند.ممکن است ترکیب ستاره یاب در واقع نیز ابتکار ستارهشناسان ایرانی، و مستقل از واژة یونانی بوده باشد. ماشاءالله یهودی (سدة ۴ق) در رسالهای در باب اسطرلاب که اصل عربی آن از میان رفته، و تنها ترجمة لاتین آن بر جای مانده، معادل درست واژة اسطرلاب را به صورت «اخذ الکواکب» نقل کرده بوده است . این برگردان در برخی رسالههای نجومی سدههای بعد، از جمله در آثار زرقالی و موسی بن ابراهیم تکرار شده است . این ابزار در برخی منابع کهن، ذات الصفائح نامیده شده است.
در اواخر سدة ۵م فن ساختن و کاربرد اسطرلاب در بیزانس به اوج خود رسید و پس از وقفهای تا سدههای میانه ادامه یافت. از این دوران تنها یک اسطرلاب در دست است که در ۱۰۶۲م در آسیای صغیر ساخته شده، و نوشتههای روی آن به زبان یونانی است. از جهان اسلام اسطرلابهای قدیمی تری بر جای مانده است .
در سدة ۲ق/۸م فرهنگ نوپای اسلامی در شهر حرّان، واقع در جنوب آناتولی کنونی با اسطرلاب آشنایی یافت و اخترشناسان جهان اسلام به ساختن این ابزار و استفاده از آن پرداختند. طی یک هزار سال بعد، منجمان مسلمان هزاران اسطرلاب ساختند و صدها رساله دربارة آن نوشتند و دانشمندانی مانند ابراهیم بن حبیب ، ابن حبش، علی بن عیسی اسطرلابی، فضل بن حاتم نیریزی و جابر بن سنان در این فن برجستگی یافتند.ابو جعفر بن احمد بن عبدالله بن حبش رسالهای دربارة اسطرلاب مسطح نوشت . بسیاری نیز به ابتکاراتی در طرح اسطرلاب و ساختن انواع گوناگونی از آن پرداختند.
بعدها، در سدة ۶ق/۱۲م شرفالدین مظفر طوسی منجم، اسطرلابی بهشکل خط کش ساخت که اسطرلاب خطی یا عصای طوسی نامیده شد، اما به علت آنکه کار چندانی از آن برنمیآمد، کاربرد گستردهای نیافت؛ با اینهمه، در تاریخ نجوم این نوع اسطرلاب موضوع بحثها و گفت و گوهای بسیاری بوده است .شماری اندک از اسطرلابهایی که تاکنون باقی ماندهاند، مربوط به دوران شکوفایی دانش نجوم در جهان اسلام، یعنی سدههای ۳-۹ق/ ۹- ۱۵م و شماری بیشتر مربوط به سدههای بعد است. نوآوریهای عمده در ساخت اسطرلاب، طی همین دوران صورت گرفته است؛ چنانکه برخی گفتهاند: اخترشناسان جهان اسلام در همین سدهها دانش نجوم را به چنان اوجی رساندند که تا قرنها پس از آن برای دانشمندان هیچ ملتی دست یافتنی نبود .در سدة ۷ق/۱۳م اسطرلاب در سراسر جهان اسلام، از هندوستان تا اسپانیا شناخته شده، و مورد استفاده بود. در سدة ۹ق/۱۵م اسطرلاب از راه اسپانیا - و شاید نیز در عین حال از طریق سیسیل - به اروپا راه یافت؛ گر چه به نظر میرسد که آشنایی برخی از دانشمندان اروپایی که از راه ونیز با دانشهای شرقی آشنا شده بودند، قدری زودتر صورت گرفته باشد. در همین دوران، همراه با ترجمة رسالههایی دربارة اسطرلاب به زبانهای اروپایی، برخی اصطلاحات نجومی عربی، مانند سمت، سمت الرأس و سمت القدم، گاه با تحریف و تغییر شکل بسیار، به صورت آزیموت، زنیت و ندیر به واژگان اخترشناسی غرب افزوده گشت . از آن پس در مغرب زمین نیز ساختن اسطرلاب، و بهرهگیری از نوآوریهای ستارهشناسان جهان اسلام رواج یافت. در اینجا نیز تفاوتی سخت چشمگیر میان منجمان مسلمان و اروپایی دیده میشود. در حالی که مسلمانان پس از آشنایی با اسطرلاب طی چند دهه به اوجی حیرتانگیز در هنر اسطرلاب سازی دست یافته، و اسطرلابهایی استادانه ساخته بودند، اروپاییان برای رسیدن به همان نتایج به زمانی دراز در مقیاس چند سده نیاز یافتند.
کاربردهای اسطرلاب
ایرانیان در ابتدا ، از اسطرلاب برای تعیین محاسبات نجومی استفاده میکردند. آنها به تدریج در تجهیز و تکمیل آن کوشیدند. بدین ترتیب علاوه بر آنکه فاصله خورشید با زمین و ماه و دیگر ستارگان را بوسیله استرلاب تعیین کردند، توانستند از این وسیله چندکاره در موارد زیر هم استفاده کنند. تعیین ساعات شب و روز ، اندازه گیری ارتفاعات کوهها و عمق دریاها ، تعیین طول نصفالنهار و مدارها و خط استوا ، تعیین قبله و وقت صبح و ظهر و شب ، معین کردن درجات پهنا و درازی زمین ، تعیین مسیر ستارگان ، شناخت اثرات اجرام آسمانی برکردار و اندیشه آدمیان.
بوسیله اسطرلاب ، زمان حرکت خورشید را در ۳۶۵ روز و یک چهارم روز (یک سال) معین کرده و شروع و پایان اعتدال بهاری و زمستانی را مشخص میکردند. آنها که در استفاده از استرلاب داناتر بودند، عقیده داشتند که در آسمان ۲۸ منزل وجود دارد و اگر آن را بر اساس محاسبات ریاضی حساب کنند، ۱۲ ماه سال پدید میآید. آنان خوب و بد زندگی انسانها را از تاثیر برجهای دوازدهگانه بر ستارگان اعلام میکردند. مثلا هر گاه ضمن محاسبات نجومی ، زهره و مشتری در کنار هم قرار میگرفتند آن را برای تاج گذاری ، مسافرت ، بازرگانی ، درختکاری و زناشویی ، مبارک و فرخنده میدانستند.
اسطرلاب بیش از ۳۰۰ کاربرد دارد به برخی از کاربردهای نجومی آن در زیر اشاره شدهاست:
▪ نمایش آسمان در لحظه دلخواه
▪ محاسبه زمان طلوع و غروب اجرام آسمانی در زمان دلخواه
▪ اندازی گیری فواصل و ارتفاعات با روشهای هندسی و مثلثاتی
▪ محاسبه مکان اجرام آسمانی در آسمان
▪ تعیین زمان از طریق مشاهده اجرام آسمانی
▪ تعیین طول روز و طول شب
یکی دیگر از کاربردهای اسطرلاب در زمانهای گذشته طالع بینی بودهاست .
انواع اسطرلاب
اسطرلاب اقسام بسیار دارد و از جمله اقسامش : سفرجلی ، اهلیلجی ، زورقی ، مسطری ، صلیبی ، لولبی ، کری ، ذی العنکبوت ، رصدی ، مجنح ، طوماری ، هلالی ، قوسی ، صدفی ، جامعه ، مغنی ، ذات الحلق ، عصای موسی ، عقربی . در صورتی که اسطرلاب تمام مقنطرات را از یک تا نود داشته باشد اسطرلاب تام گویند و اسطرلابی که بیشتر معمول بوده است مسطح شمالی یا جنوبی خوانند و به انواع مختلف تام و سدسی و ثلثی و غیره ساخته اند. فن اسطرلاب سازی که بعقیده ٔ ما بالاترین مظاهر علمی و صنعتی است بدست استادان هنرمند ایرانی همچون عبدالائمة در قرن دوازدهم هجری و محمدامین عبدالغنی از اسطرلاب سازان چابک دست زمان شاه عباس صفوی و محمد مقیم بن عیسی در قرن یازدهم و امثال این هنرپیشگان چابک دست بحد کمال رسید. استاد ابوریحان درصنعت اسطرلاب تألیفی بی نظیر دارد بنام استیعاب الوجوه الممکنة فی صنعة الاسطرلاب ، در این کتاب بیشتر اقسام و انواع اسطرلاب را با نام مخترع و کیفیت ساختن و عمل کردن بدانها با قواعد علمی و عملی بسیار دقیق شرح داده است ، از جمله درباره ٔ اسطرلاب زورقی که مخترعش ابوسعید احمدبن عبدالجلیل سجزی معاصر عضدالدوله ٔ دیلمی است.
با سلام جهت استفاده از مطالب صلوات بر محمد و آل محمد بفرستيد و لطفاً لينك ما را در وبلاگ يا وبسايت خود قرار دهيد و به دوستان خود معرفي نماييد باتشكر - مديريت وبلاگ
نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.